نمیدانستم

تــــــــــــــــنهـای تــــــ ــنـ ــــــــــهــــــ ــــــــــابــــی تـــــــو |
نمیدانستم![]() نمیدانستم بهای دوست داشتنت را
باید با روز های زندگیم معامله کنم
من دیگه نمی تونم.........
درخت دوستی رو با قلب میکارن نه با دست
تو را من با قلب دوست دارم نه با حرف . . .
در شکار معرفت با عشق پیمان بسته ایم /
در میان عاشقان ما عاشق دل خسته ایم
در جواب بی وفایی ، مهربانی کرده ایم /
مهربانی را به رسم معرفتطی کرده ایم . . . به کمی از آن حس لعنتی نیاز دارمبه کمی از آن حس لعنتی نیاز دارم:
+با گام های بلند به سمتم می آیی
قشنگ میتوانم آن لبخند پهنی که کل صورت استخوانیت را پوشانده است ببینم
باز همان حس لعنتی دارم
همان حسی که باعث میشود اسمم یادم برود
دستانم میلرزد و دهنم خشک شده است....
نمیدانم چرا نمیرسی
زمان کش می آید و گام های تند و بلند تو در چشمم مثل یک فیلم اسلوموشن است!
یک قدم مانده به من می ایستی و با همان لبخند دلشینت میگویی
" سلام..."
با این کفش کاتانیه لژ دار دقیقن تا سینه ام تو ام!
بعضی از شب ها به این فکر میکنم که دنیا را از آن بالا چه شکلی میبینی؟؟
اصلن من از بالا چه شکلی ام!
دلم مخواهد نگاهت نکنم دلم میخواهد نگاهم را از این چشمان سیاه و نافذ بگیرم
اما نمیشود.....
اصلن حرف زدن یادم رفته است
نمیدانم باید چه جوابی بدهم
وای اصلن تو چه گفتی؟؟؟
ای خدا این حس لعنتی دیگر چه بود که به جانم افتاد؟
در این هوای گرم همه چیز میچسبد جون یک رابطه ی عاطفه آن هم از نوع عشق و عاشقی همراه با دلدادگیه فراوان و تب کردن های شبانه!
دلم میخواهد همین الان برگردم و با تمام سرعت بدوم و بروم یک جایی که اصلن تو نباشی
دلم میخواهد کنارت باشم ولی عاشق نباشم
ولی....
مگر میشود تو باشی و عاشق نبود؟؟؟
مگر میشود این چشمان سیاه باشد و آدم عاشق نشد؟؟؟
صدایت را صاف میکنی و با چشمانی که خنده و شیطنت در آن موج میزند دوباره میگویی
" سلام...."
وای خدایا....
باز چه گفتی؟؟؟
چرا من فقط حرکات لب هایت را میبنم و هیچ صدایی نمیشنوم؟؟
یک لحظه احساس میکنم که چقدر دلم میخواهد این گونه های استخوانی را ببوسم....
چند ثانیه بعد به این فکر میکنم که چقدر رنگ لباست به پوستت می آید
چند ثانیه بعد.....
ای خدایا....
این دیگر چه بلایی بود که بر سرم آمد
فکر کنم دیوانه شده ام جائی برات نی...![]() جائی برات نی...
جدیدا دلم خیلی خیلی خیلی گنده شده...
ولی جالب ایجاست که بدونی،
هنوز هم یه سر سوزن واست جا ندارم که ندارم... رمانتیک![]() متن های بسیار عاشقانه همراه با عکس
آدما..........
گاهی لازمه چند وقــت کرکره شونو بکشن پاییـــن
یه پارچـــه سیـاه بزنن درش و بنـویسن:
کسی نمـــــــرده
فقط دلـــــــــم گرفتــــــه!!!... آن شب ...آن شب ...
که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را ...
تماشا می کرد ...
آن شب که شب پره ها ..
عاشــقـــانه تر ..
نــــور را می جســـتند ...!
و اتاقم ..
دانستم.. تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی...! ![]() رد پاهایم را پاک می کنمرد پاهایم را پاک می کنم
به کسی نگویید من روزی در این دنیا بودم. خدایا می شود استعـــــفا دهم؟! کم آورده ام ...! ![]() این روزهااین روزها
آب وهوای دلم آنقدر بارانی ست که رخت های دلتنگیم را فرصتی برای خشک شدن نیست ![]() بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــبـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ
با این همه بنــد چه قـــــ ـــ ـدر از هم دوریـــــــ ــــ ـم" .. ![]() وصــلامید وصــل تـــو نگذاشت تا دهـــم جان را
وگـــر نه روز فراق تـــو مردن آســـان بود ![]() |
|
[ طراح قالب : آوازک | Theme By : Avazak.ir ] |