تــــــــــــــــنهـای تــــــ ــنـ ــــــــــهــــــ ــــــــــا

بــــی تـــــــو

دلتنگی



صدبار به سنگ ، کینه بستند مرا

از خویش غریبانه گسستند مرا
گفتند همیشه بی ریا باید زیست
آیینه شدم باز شکستند مرا





[ چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, ] [ 4:13 ] [ yadollah ]

[ ]



در سینه دلی به وسعت غم دارم

بر زخم دلم نیاز مرهم دارم

هر چیز برای خود فراهم کردم

در زندگی ام فقط تو را کم دارم

[ چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, ] [ 4:12 ] [ yadollah ]

[ ]



دستی ز کرم به شانه ی ما نزدی

بالی به هوای دانه ی ما نزدی

دیریست دلم چشم براهت دارد

عشق سری به خانه ی ما نزدی

[ چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, ] [ 4:12 ] [ yadollah ]

[ ]



نرسد دست تمنا چو به دیدار شما
میتوان چشم دلی دوخت به ایوان شما
از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست
نیمه جانیست در این فاصله قربان شما

[ چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, ] [ 4:12 ] [ yadollah ]

[ ]



بوی گیسوی تو را نیمه شب آورد نسیم

تازه شد در دل من یاد رفیقان قدیم

[ چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, ] [ 4:11 ] [ yadollah ]

[ ]

زیر باران عشق




زیر باران عشق باید ماند تا غبار تنهایی را شست

نمی دانم زیر کدامین باران ایستاده ام که اینگونه تنها ولی خیس بارانم

[ چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, ] [ 4:10 ] [ yadollah ]

[ ]

 

به سلامتی خودم که تنهــــــــــــــــام

یه درک که هوا دو نفرس

هر چقدر که ادمهای اطرافت رو بیشتر میشناسی ...

تنهاییت دلچســــــــب تر میشه .

 

[ چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, ] [ 4:10 ] [ yadollah ]

[ ]

دوریت را چه کنم ای سراپا همه راز ؟



دوریت را چه کنم ای سراپا همه راز ؟
ای سرا پا همه ناز ؟
به که گویم غم خویش ؟
به گل پرپر یاس ؟
تو بگو گریه کنم یا نکنم ؟
دوریت را چه کنم ؟

[ چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, ] [ 4:8 ] [ yadollah ]

[ ]

شیشه ی پنجره را باران شست

 

 

شیشه ی پنجره را باران شست
از دل من اما
چه کسی نقش تو را خواهدشست…؟
چه بگویم با تو ؟
دلم از سنگ که نیست
گریه در خلوت دل ، ننگ که نیست
چه بگویم با تو ؟
که سحرگه دل من باز از دست تو ای رفته ز دست
سخت در سینه به تنگ آمده بود

[ چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, ] [ 4:8 ] [ yadollah ]

[ ]

باز باران نه نگویید با ترانه می سرایم این ترانه جور دیگر

 



باز باران نه نگویید با ترانه می سرایم این ترانه جور دیگر

باز باران بی ترانه دانه دانه بر بام خانه

یادم آید روز باران پا به پای بغض سنگین تلخ و غمگین دل شکسته اشک ریزان عاشقی سرخورده بودم

می دریدم قلب خود را

دور می گشتی تو از من

با دو چشم خیس و گریان

می شنیدم از دل خود این نوای کودکانه

پر بهانه زود برگردی به خانه

یادت آید هستی من آن دل تو جار می زد

این ترانه باز باران باز می گردم به خانه

[ چهار شنبه 18 تير 1393برچسب:, ] [ 4:7 ] [ yadollah ]

[ ]

صفحه قبل 1 ... 10 11 12 13 14 ... 45 صفحه بعد